نویسنده: الکساندرا کولنتای
مترجم: مریم امیری
مقدمه: متن پیش رو به قلم الکساندرا کولنتای یکی از نخستین متونی است که درباره خاستگاه روز جهانی زن به جا مانده است. این متن نخستین بار در نشریه «رابوتنیستا» (به معنی زنان کارگر) در سال ۱۹۲۰ منتشر شد. سه سال پس از انقلاب ۱۹۱۷ که به شکل گیری نخستین دولت کمونیستی جهان انجامید. اتحاد جماهیر شوروی درباره حقوق زنان سال ها از زمانه خودش پیشروتر بود. حق رای زنان بلافاصله به رسمیت شناخته شد و برابری زنان و مردان از هر نظر (ازدواج، دستمزد، حضانت فرزندان، بیمه و خدمات بهداشتی و…) تضمین شد. بسیاری از این حقوق برای اولین بار در جهان برای زنان به رسمیت شناخته می شد. کولنتای در دولت جدید کمیسر رفاه اجتماعی شد. این سمت او را قادر ساخت تغییرات بسیاری به نفع زنان ایجاد کند. جنبشی که چند دهه بعد در غرب شکل گرفت نیز بسیار از آن متاثر شد. در سال ۱۹۷۷ در مجمع عمومی سازمان ملل، هشتم مارس به عنوان «روز جهانی حقوق زنان و صلح جهانی» به رسمیت شناخته شد.
روز زن، یا روز زنان کارگر روزی برای همبستگی است، روزی است برای بازنگری در قدرت و سازماندهی زنان پرولتر. با این همه این روز تنها مختص زنان نیست. هشت مارس روزی تاریخی و مهم برای همه کارگران و کشاورزان در روسیه و سراسر جهان است. در سال ۱۹۱۷، انقلاب بزرگ فوریه فراگیر شد. این زنان کارگر پیترزبورگ بودند که این انقلاب را آغاز کردند. آنها بودند که برای اولین بار تصمیم گرفتند علیه تزار و دارودسته آن پرچم مخالفت برافرازند. بنابراین هشت مارس را باید دوبار جشن بگیریم. اما اگر این روز، روز همه است چرا به آن «روز زن» می گوییم؟ و چرا انحصارا برای زنان میتینگ و جشن برگزار می کنیم؟ آیا چنین کاری وحدت و همبستگی ما را به خطر نمی اندازد؟ برای پاسخ ابتدا لازم است کمی به عقب برگردیم و ببینیم این روز با چه هدفی شکل گرفت؟
روز زن چرا و چگونه شکل گرفت؟
تنها ۱۰سال پیش از این (۱۹۱۰) درباره مساله برابری زنان، و اینکه آیا زنان می توانند در کنار مردان در حکومت شرکت کنند، بحثی داغ بود. طبقه کارگر در همه کشورهای سرمایه داری برای احقاق حقوق زنان این طبقه در حال مبارزه هستند: بورژوازی این حقوق را به رسمیت نمی شناسد. برای بورژوازی افزایش حق رای طبقه کارگر در مجلس به صرفه نیست. در همه این کشورها قانونی که حق رای زنان را به رسمیت بشناسد مدام به تعویق می افتد.
در آمریکای شمالی، سوسیالیست ها روی خواسته حق رای به طور ویژه پافشاری کردند و در ۲۸ فوریه ۱۹۰۹ سازمان سوسیالیستی زنان آمریکا تظاهرات بزرگی در سراسر جهان ترتیب داد که خواسته آن به رسمیت شناختن حق رای برای زنان کارگر بود. این روز نخستین «روز زن» بود.
در سال ۱۹۱۰، در دومین کنفرانس زنان کارگر، کلارا زتکین پیشنهاد داد روزی جهانی به نام روز زن شکل بگیرد و تصمیم بر این شد که هرساله در همه کشورها باید روزی به این نام با شعار «حق رای زنان قدرت ما را برای سوسیالیسم متحد می کند»، جشن گرفته شود. در طول این سال ها، موضوع دموکراتیک کردن پارلمان، از طریق به رسمیت شناختن حق رای زنان، بحثی حیاتی بود. حتی پیش از جنگ جهانی [اول] کارگران در همه کشورهای بورژوازی به رسمیت شناخته شده بودند جز در روسیه. تنها زنان و دیوانه ها بی حق مانده بودند. در حالی که در همه این کشورها واقعیت سرمایه داری مشارکت زنان در اقتصاد کشور را طلب می کرد. هرسال به تعداد زنانی که در کارخانه ها و کارگاه ها یا به عنوان مستخدم و کلفت کار می کردند افزوده می شد. زنان همپای مردان کار می کردند و ثروت کشور با دستان آنها افزایش می یافت. با این همه زنان حق رای دادن نداشتند.
اما در چند سال پیش از جنگ، افزایش قیمت ها موجب شد حتی زنان بی صدای خانه دار هم در مقابل غارت اقتصادی بورژوازی اعتراض کنند و با مطالبات سیاسی همدلی کنند. «خیزش خانه دارها» به تدریج در کشورهای مختلف چون انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش و در زمان های مختلف شعله ور شد.
زنان کارگر به این درک رسیدند که تهدید بازرگانان و طفره رفتن از کار کافی نیست. چنین اقداماتی هزینه زندگی را پایین نمی آورد و باید سیاست های دولت را تغییر داد. برای این کار طبقه کارگر باید حق رای به دست آورد.
در نتیجه در کنفرانس مذکور تعیین روز زن مشخصا برای به دست آوردن حق رای برای زنان کارگر بود. این روز روزی بود برای همبستگی جهانی در مبارزه ای با هدف مشترک زیر پرچم سوسیالیسم.
نخستین روز جهانی زن
از تصمیمات دومین کنگره بین المللی زنان کارگر مدرکی به جا نمانده است. در آن کنگره تصمیم گرفته شد نخستین روز جهانی زن در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ برگزار شود. این روز اتفاقی انتخاب نشد. رفقای آلمانی ما این روز را به دلیل اهمیت تاریخی آن برای پرولتاریای آلمان انتخاب کردند. در ۱۹مارس ۱۸۴۸ که در آن سال انقلاب روی داد، شاه پروس برای نخستین بار قدرت مردم مسلح را درک کرد و پیش از قیام پرولتاریا راهی پیش پای آنها گذاشت. یکی از قول هایی که داد، که بعدها زیرش زد، به رسمیت شناختن حق رای برای زنان بود.
پس از ۱۱ژانویه آن سال، در اتریش و آلمان تلاش هایی برای برگزاری روز زن صورت گرفت. آنها هم برای برگزاری تظاهرات و هم تاسیس نشریه های جدید برنامه ریختند. یک هفته پیش از روز زن، دو نشریه جدید به وجود آمد: «حق رای برای زنان» در آلمان و «روز زن» در اتریش. مقاله های زیادی در این باره منتشر شد (مثلا«زنان و پارلمان»، «زنان کارگر و شهرداری»، «چه چیز زنان خانه دار را واداشت وارد سیاست شوند» و…) که همگی سعی داشتند مساله برابری زنان در جامعه و دولت را تحلیل کنند. همه این مقاله ها بر نکته مشترکی پای می فشردند: اینکه دموکراتیک کردن پارلمان از طریق مشارکت زنان در انتخاب نماینده ها، ضرورتی حیاتی است.
درنتیجه نخستین روز جهانی زن در سال ۱۹۱۱ با موفقیت برگزار شد. روز زنان کارگر در آلمان و اتریش خروش دریایی از زنان بود. در همه جا میتینگ برگزار شد حتی در شهرهای کوچک و حتی روستاها.
این روز نخستین نمایش مبارزه طلبی زنان کارگر بود. مردان در این روز در خانه ماندند و از کودکان مراقبت کردند و همسرانشان، زنان خانه دار محبوس، به میتینگ رفتند. در یکی از بزرگ ترین تظاهرات ها که حدود ۳۰هزارنفر در آن شرکت کردند، پلیس تصمیم گرفت بنرها را از دست جمعیت جمع آوری کند، ولی زنان مقاومت کردند و تنها به واسطه کمک نمایندگان سوسیالیست در پارلمان از سرکوبی خونین جلوگیری شد. در ۱۹۱۳ روز جهانی زن به هشتم مارس تغییر یافت و از آن روز، هشت مارس جلوه مبارزه طلبی زنان کارگر باقی مانده است.
در ضرورت روز جهانی زن
روز جهانی زن در اروپا و آمریکا نتایج شگفت انگیزی داشته است. فارغ از اینکه هیچ کدام از پارلمان های بورژوازی به کارگران امتیازی ندادند یا خواسته زنان را برآورده نکردند. در آن زمان بورژوازی توسط انقلاب سوسیالیستی تهدید نمی شد.
اما روز زن دستاوردهای زیادی داشت. بیش از هر چیز تبدیل به روشی برای تحریک خواهران پرولترمان که کمتر سیاسی هستند، شد. توجه آنها به میتینگ ها، تظاهرات ها، اعتراضات، شبنامه ها و روزنامه ها جلب شد که به مناسبت این روز منتشر می شدند. حتی با وجود عقبگرد سیاسی، زنان کارگر به این فکر کردند که «این روز، روز ماست» و مشتاقانه در میتینگ ها و تظاهرات ها شرکت کردند. پس از هر روز زن، زنان بیشتری به احزاب سوسیالیست پیوستند و اتحادیه های کارگری رشد بیشتری داشت. سازمان ها بهبود یافتند و آگاهی سیاسی توسعه پیدا کرد. روز زن کارکرد دیگری هم داشت و آن تحکیم همبستگی کارگران بود. احزاب کشورهای مختلف برای این واقعه برای هم سخنران می فرستند، رفقای آلمانی به انگلستان می روند و رفقای انگلستان به هلند و… . پیوستگی بین المللی طبقه کارگر قوی تر شده است و این به معنی قوی ترشدن مبارزه پرولتاریاست. روز زنان کارگر آگاهی و سازماندهی زنان طبقه کارگر را افزایش داد. این یعنی اینکه همکاری برای موفقیت مبارزه برای آینده بهتر طبقه کارگر، اصلی اساسی است.
روز زن در روسیه
زنان روسی برای اولین بار در سال ۱۹۱۳ در روز جهانی زن شرکت کردند؛ درست زمانی که تزار در حال له کردن کارگران و دهقانان در چنگال خود بود. در نتیجه کسی نمی توانست به برگزاری روز جهانی زن در غالب تظاهرات فکر کند. اما زنان سازماندهی شده می توانستند روز جهانی خودشان را داشته باشند. هر دو روزنامه طبقه کارگر در روسیه یعنی پراوادا متعلق به بلشویک ها و لوخ متعلق به منشویک ها، درباره روز جهانی زن مقاله هایی نوشتند. برخی نوشته ها متعلق به کسانی بود که در جنبش طبقه کارگر شرکت داشتند؛ کسانی مانند کلارا زتکین. در آن سال های غم فزا برگزاری میتینگ ممنوع بود. ولی در پتروگراد، زنانی که عضو حزب بودند، فرومی عمومی درباره «مساله زن» سازماندهی کردند. ورودیه این فروم پنج کوپک بود. این فروم غیرقانونی بود ولی محل برگزاری لب به لب پر شده بود. با این همه این فروم «بسته» به دشواری پایان یافت زیرا پلیس حمله ور شد و تعداد زیادی از سخنرانان را دستگیر کرد.
برای کارگران سراسر جهان بسیار مهم بود که زنان روس که تحت ستم تزار بودند، در روز جهانی زن شرکت کنند و به نحوی نسبت به اقدامات مربوط به این روز شناخت حاصل کنند. روز جهانی زن در سال ۱۹۱۴ در روسیه بهتر سازماندهی شد. هر دو روزنامه کارگری نسبت به این روز توجه زیادی نشان دادند. رفقای ما تلاش زیادی کردند که روز جهانی زن را معرفی کنند. اما همه کسانی که در تدارک برگزاری این روز بودند به زندان تزاری افتادند و بسیاری از آنها بعدا به سیبری تبعید شدند.
روز جهانی زن در طول جنگ امپریالیستی
جنگ جهانی [اول] فراگیر شده بود. طبقه کارگر در همه کشورها به خون کشیده شده بود. در سال های ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ روز جهانی زن بسیار کم رمق بود. زنان سوسیالیستی که با حزب بلشویک اشتراک داشتند تلاش کردند هشت مارس را به تظاهرات علیه جنگ تبدیل کنند. ولی حزب سوسیالیستی خائن آلمان و دیگر کشورها به زنان اجازه سازماندهی ندادند و گذرنامه آنها برای رفتن به کشورهای بی طرف با هدف نشان دادن اینکه برخلاف خواسته بورژوازی همبستگی آنها همچنان ادامه دارد، رد شد.
در سال ۱۹۱۵، تنها در نروژ تظاهرات روز جهانی زن برگزار شد. نمایندگانی از روسیه و برخی کشورهای بیطرف هم در آن شرکت کردند.
سال بزرگ ۱۹۱۷ از راه رسید. گرسنگی، سرما و دادگاه های جنگی طاقت زنان کارگر و کشاورز را طاق کرد. در روز جهانی زن زنان بی باکانه به خیابان های پتروگراد آمدند. برخی از آنها کارگر و برخی دیگر همسران سربازان بودند خواستار «نان برای فرزندانمان» و «بازگشت شوهرانمان» شدند. در این زمان مهم، تظاهرات زنان برای نیروهای امنیتی تزار چنان تهدیدی به وجود آورد که پیش از آن بی سابقه بود. نیروهای امنیتی نتوانستند از ابزارهای معمول در مقابل معترضان استفاده کنند و فقط با حیرت دریای توفانی خشم مردم را نظاره می کردند. روز جهانی زن سال ۱۹۱۷، در تاریخ ماندگار شد. انقلاب فوریه از همین روز آغاز شد.