به پایان سال نزدیک می شویم و همچون سال های گذشته مسئله ی “حداقل دستمزد” برای کارگران مطرح گردیده است.
گرانی وتورم سرسام آور ، قدرت خرید کارگران را با حقوق سال جاری به شدت پایین آورده و آنان را هرسال بیشتر از سال گذشته به زیر خط فقرمی کشاند.
“شورای عالی کار”این نهاد حکومتی برای جلوگیری از اعتراضات کارگران هرساله با بوق وکرنا مبلغ ناچیزی را به حداقل دستمزد کارگران اضافه کرده وتلاش می کند به کارگران چنین وانمود نماید که کسانی که به نام کارگر دراین نهاد هستند ” نمایندگان واقعی کارگران”می باشند واز حق وحقوق آنان دفاع می کنند.
آنها می خواهند چنین القاء کنند که عرصه ی مبارزه برای افزایش دستمزد، کارخانه ها ، شرکت ها ویا کف خیابان نیست بلکه همین شورای فرمایشی است.بنابراین، تعیین حداقل دستمزد ازطرف شورای عالی کار چیزی نیست جز فریبکاری،.
اما سوال این است که چه نهادی باید حداقل دستمزدکارگران را تعیین کند؟
با کمی دقت متوجه خواهیم شد که”حداقل دستمزد” یک خواسته ملی(کشوری) می باشد و در نتیجه کارگران باید با یک تشکل کشوری متعلق به خود برای آن مبارزه کرده ومتناسب با قدرت وهمبستگی دراین تشکل ، حداکثر مبلغ را به عنوان حداقل دستمزد به کارفرما (حکومت) تحمیل نمایند.
در شرایط کنونی که چنین تشکلی وجود ندارد، سخن گفتن از ” حداقل دستمزد” یا فریب کاری می باشد(همچون شورای عالی کار )ویا اگر توهم نباشد، خواسته یا ناخواسته آدرس غلط دادن به کارگران بوده وگرم نگه داشتن تنور شورای عالی کار دراین رابطه.
مدت هاست که کارگران در واحدهای کارگری پراکنده ،خواسته های متفاوتی دارند وبا اولویت بندی آن ها برایشان مبارزه می کنند.
دربسیاری از این واحدهای کارگری، افزایش دستمزد خواسته اصلی (مثلا واحد هایی که چندین ماه حقوق معوقه دارند..) آنان نیست درنتیجه کارگران این واحدها برای افزایش حقوق قدمی بر نمی دارند.
اما اگر دریک واحد کارگری ،اصلی ترین خواسته ی کارگران افزایش دستمزد باشند چه رهنمودی باید به آنان داد؟
عده ای می گویند ” کارگران باید برای معیشت مبارزه کنند”بدون آنکه مبلغی برای “معیشت” جهت چانه زنی با کارفرما(ویا حکومت) را مشخص کنند، درحقیقت این افراد می خواهند نشان دهند که از قافله ی جنبش کارگری عقب نمانده اند.
بخشی دیگربا پیش بینی خط فقر سال آینده حداقل دستمزد را برابر با آن اعلام می کنند.
گرچه این افراد سال بعد متوجه غلط بودن پیشگویی خود می شوند ولی همچنان به این روش پافشاری می کنند(عجیب آنجاست که برای محاسبات خود از داده های صندوق بین المللی پول این نهاد سرمایه داری وهمچنین بانک مرکزی ایران و مرکز آمارایران این نهادهای حکومتی استفاده می کنند!!).
پیشگویی این بخش برای سال بعد چنان بیان می شود که اگر پیش بینی شان درسال آینده غلط از آب درآمد، بتوانند جواب هر سوالی را بدهند.درحقیقت راه فرار را باز می گذارند مثلا دربیانیه ی امسال خود نوشته اند “اگر تورم سال آینده بیشتر از ۵۰ درصد نباشد کمتر هم نخواهد بود” جمله ذکر شده بدین معنا است که گویا نرخ تورم سال جاری(۱۴۰۱) فقط ۵۰ درصد بوده است!!! آیا واقعن چنین است؟
حتی اقتصاددانان وابسته به حکومت نرخ تورم سال جاری را بیش از ۵۰ درصد (عدد اعلام شده ازطرف مرکز آمارایران است) می دانند!
وقتی گفته می شود ” نرخ تورم سال آینده بیشتراز ۵۰درصد است” باید سوال کرد چند درصد است، ۶۰درصد؟۷۰درصد؟…ویا بیشتر؟
سال آینده هرنرخ تورمی بیشتر از ۵۰درصد شود، اینان پیشگویی خود را صحیح می دانند!!
گذشته ازاین پیش بینی فرصت طلبانه، آنان حداقل دستمزد سال آینده را به طور دلخواه با نرخ تورم کمتر یعنی ۵۶درصد محاسبه وبه عدد ۲۵ میلیون تومان رسیده اند.
اگر نرخ تورم سال آینده ۸۰ درصد شود ،حداقل دستمزد باید ۲۹ میلیون تومان باشد وبه عبارتی این دوستان ۴ میلیون تومان ناقابل درحق کارگران اجحاف کرده اند!!
اما چرا اینان از یک طرف نرخ تورم سال ۱۴۰۱ را تا به این اندازه(۵۰٪)پایین آورده وازدیگر سو برای تعیین حداقل دستمزد، از میان بی نهایت نرخ تورم سال آینده، پایین ترین نرخ تورم(۵۶٪) را برگزیده اند؟
علت را می توان چنین بیان کرد که اگر بخواهند اعداد واقعی ویا ارقام بالاتر را برای محاسبه انتخاب کنند، حداقل دستمزد پیشنهادی یک عدد نجومی می شود. نکته جالب دراین است که تعدادی از این دوستان می گویند کارگران باید برای ۲۵ میلیون تومان مبارزه کنند!!
این دوستان یا عدد”۲۵”را نمی دانند چقدر است ویا میلیون را!!
کدام کارگر حداقل بگیر با ۶ میلیون تومان حقوق، حاضر است درشرایط کنونی سینه اش را دربرابرنیروهای امنیتی سپر کند تا حقوقش ۴ برابر شود؟!
عده ای دیگر کمی واقع بین هستند ومی گویند کارگران تشکلات لازم برای گرفتن حداقل دستمزد (۲۵ میلیون تومان ) را ندارند و ما فقط این عدد را “می گوییم”!! اگرشما واقعا یک کارگر هستیدودرارتباط با کارگران باشید، وقتی به کارگری بگویید “حقوق توباید ۲۵ میلیون تومان باید باشد نه ۶ میلیون تومان” فکر نمی کنید این کارگر به شما خواهد خندید؟!
اگر قرار برگفتن عدد است به جای ۲۵ میلیون تومان ، بگویید ۵۰ میلیون تومان و یا بالاتر ، چرا فکر می کنید که کارگران همیشه باید درلبه ی پرتگاه خط فقر زندگی کنند؟!
آیا چنین تناقضاتی در این روش تعیین حداقل دستمزد آن را زیر سوال نمی برد؟ حتی عدم اعتماد به نفس نویسندگان را نشان نمی دهد؟
دستمزد درمیدان مبارزه افزایش می یابد نه درپشت میز تحریر، نه با ماشین حساب،نه با گفتن این فرد یا آن فرد ونه با بیانیه ی این گروه یا آن گروه.
کارگران برای کسب خواسته های خود باید مبارزه کنند وتنها سلاح آنان اعتصابات،تجمعات وراهپیمایی ها می باشد. درخانه نشستن ودست التماس به سوی این وآن دراز کردن نتیجه ای ندارد.
اما برای افزایش دستمزد (یا بدست آوردن هر خواسته ی دیگری) مبارزه لازم است ولی کافی نیست. میزان افزایش دستمزد(یا افزایش حداقل دستمزد) کارگران بستگی به میزان زور وقدرت آنان درمقابل کارفرما وحکومت بستگی دارد. هرچه درعرصه مبارزه توان بیشتری داشته باشند می توانند دستمزد بالاتری را بدست آورند.
این توان وقدرت کارگران دراتحاد وتشکل های آنان تبلور می یابد، از ساده ترین تشکلها تا تشکلهای مستحکم، از تشکل دریک واحد کوچک کارگری تا تشکلی درسطح کشور.
این روزها که مبارزات کارگران درواحدهای کارگری به شکل پراکنده صورت می گیرد،تنها رهنمود به آنها این است: ” کارگران درهرکجا که هستید ودرهر زمانی، بدون توجه به مصوبه شورای عالی کار و مبلغ خط فقر، برای حداکثر مبلغی که می توانید به چنگ آورید، مبارزه کنید ” .
مسلما با گسترش مبارزات پراکنده ی واحدهای کارگری، این مبارزات به یکدیگر می پیوندند وبا هر پیوندی ” توان کارگران ” افزایش می یابد.
درحقیقت یک تشکل کشوری وسراسری از پایین واز دل مبارزات پراکنده شکل می گیرد نه از بالا که مبلغی ثابت برای واحدهای کارگری با ” توان های متفاوت ” مشخص کرده و از آنان بخواهیم برای بدست آوردنش مبارزه کنند.
اسماعیل گرامی
کارگر بازنشسته
زندان رجایی شهر
بهمن ۱۴۰۱