
ستاره شکری – کارشناسی ارشد برنامەریزی رفاه اجتماعی
کودک کار مفهومی آشنا برای همەی فعالین اجتماعی و مردم عادی است، کودکان مهاجر و ایرانی که پیوند عاطفی با جامعه ندارند اما بخش غم انگیزی از آن را تشکیل می دهند. پیوند عاطفی که از باورها، نگاه به زندگی، آمال و آرزوهای مشترک سرچشمه می گیرد، اما این کودکان نه تنها این مشترکات را با سایر اعضای جامعه ندارند بلکه تصور غم انگیزی از خوشبختی را در ذهن پرورش می دهند. زمانی که مخاطب صحبت شما باشند گاهی حتی درک درستی از آرزو و خوشبختی ندارند. بسیاری از اعضای جامعه حتی معتقد هستند این کودکان تصویر شهر را نازیبا می کنند و طاعونی برای زندگی مردم شهر هستند، غافل از اینکه جامعه و مسئولین در مقابل این کودکان و سرنوشت آنها مسئول هستند. با افزایش سطح فقر به تعداد این کودکان که در خانوادەهای بی سرپرست یا بد سرپرست زندگی می کنند افزوده می شود. کودکان خیابانی همواره فقر، کار، چهرەای و لباسی ژولیده را به یاد می آورند، اما سرنوشت آنها لایه های پنهانی دارد؛ اعتیاد، فقر، بی سوادی، تجاوز، ایدز، بارداری و…
تجاوز به کودکان خیابانی مسئلەای رو به گسترش اما پنهان است، موضوعی که بارها از سوی مسئولان امر تکذیب شده. سال 1396 بود که رضا قدیمی مدیرعامل وقت سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران پس از طرح سه ماە حمایت از کودکان کار اعلام کرد به 90 درصد این کودکان تجاوز و تعرض شده است. این خبر در رسانەهای بسیاری منتشر شد اما بلافاصله از سوی مسئولین امر تکذیب شد. قدیمی چند روز پس از همان مصاحبه عنوان کرد “من در مصاحبەی خود به هیچ عنوان به کودکان کار و خیابان اشاره نکردم و تنها روی سخنم با کودکان متکدی بود که بخش کوچکی از کودکان کار و خیابان را تشکیل می دهند. در مصاحبه اعلام کردم که ۹۰ درصد از کودکان متکدی مورد آزار قرار می گیرند و منظور از آزار، نگه داشتن بچەها در خیابان در هوای سرد، امتناع از دادن غذا، سیاه کردن صورت کودکان برای جلب ترحم و ندادن لباس به آنها است که هیچ یک از این موارد مصداق تجاوز جنسی نیست.” این در حالی بود که در مصاحبەی ابتدایی اشاره مستقیمی به موضوع تجاوز جنسی شده بود، اما تائید و تکذیب های مسئولین تنها سرپوش بر واقعیتی است که بر کسی پوشیده نیست. سالانه اخبار مختلفی از تجاوزهای دستەجمعی، تعرض ها و آسیب هایی از این دست به کودکان کار منتشر می شود. کودکانی که از لحاظ آماری بخشی از جامعه نیستند و همواره موضوعات مربوط به آنها مورد اغماض قرار گرفته و از سوی مسئولین امر نادیده گرفته می شود، به همین علت اخبار منتشر شده یکی از هزار است. دغدغه تنها خیابان نیست، درد این کودکان از خیابان تا کورەهای آجر پزی ادامه دارد. تجاوز شش فرد معتاد به کودک 11 ساله در زیر یکی از پل های تهران، دخترک هفت سالەای که شکنجه شده، خوراندن گل به کودکان کار توسط کارمندان شهرداری، ضرب و شتم کودکان کار توسط کارمندان شهرداری و بسیاری از افراد جامعه، تجاوز به کودکان کار توسط کارمندان شهرداری و…همەی اینها تیترهای دردناکی است که در این سالها دیده و شنیدەایم و درد آنجا عمیق تر می شود که حرف های این کودکان جدی گرفته نشده و نادیده گرفته می شود. گزارشاتی که در یکسال اخیر و با رشد رسانەهای اجتماعی منتشر شده نشان می دهد که بهزیستی و سازمان شهرداری که دو سازمان فعال در این حوزه هستند و وظیفەی مرهم نهادن بر درد این کودکان را بر عهده دارند خود زخمی بیشتر هستند. زخمی که تجاوز بر روح و جسم این کودکان بر جای میگذارد با تبعاتی نظیر ایدز و سایر بیماری های جنسی همراه است. مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز در گزارشی عنوان کرده است که “میزان شیوع ایدز در کودکان کار بین سن 10 تا 18 سال است و بیشترین راه ابتلا در بین این کودکان تجاوز جنسی بوده است.” با وجود تمام گزارش های منتشر شده و اخباری که هر روزه توسط نهادهای خیریە و فعالین این حوزه منتشر می شود، هیچ ارگان و نهاد دارای قدرتی متاسفانه موضوع تجاوز به کودکان کار و خیابان را به رسمیت نمی شناسد و همچنین کار پژوهشی چندانی در این حوزه انجام نشده است. شاید علت به رسمیت شناخته نشدن این موضوع یا به بیان دیگر مسئله ندانستن موضوع “کودکان کار و تجاوز به کودکان کار” ریشه در مطرح نشدن آن توسط فعالین این حوزه باشد. این روزها که با افزایش فقر ناشی از تورم اقتصادی و بیکاری به تعداد این کودکان افزوده می شود، بهتر است فعالین اجتماعی در کنار پرداختن به موضوعاتی نظیر تحصیل، به تعرض و تجاوز جنسی به کودکان کار که تبعات بلند مدتی به همراه دارد نیز نظری داشته باشند.